فاجعه هسته‌ای چرنوبیل، فوکوشیما و دیگران

مینی سری چرنوبیل یکی از فاجعه‌هاییه(۴۰ سال پیش) که خیلی ذهنم رو درگیر کرده و فهمیدن ابعاد مختلفش جذابیت خاصی داره.

یکی از جنبه‌هایی که بهش پرداخته بحث ساختارهای مدیریتی و ارتباطات مثل جریان داده، صراحت و مسائلی از این دست که تقریبا انتظارش رو از شوروی داریم. حتی مسائلی شبیه ابتذال شر هم توش دیده می‌شه. داوطلب شدن افراد برای مرگ تا بتونن از بدتر شدن فاجعه جلوگیری کنن.

 

اما جنبه‌های دیگه هم داره مثلا تاکیدی که روی مسحور شدن آدمایی که هسته راکتور رو با چشم می‌بینن داره. یا بلایی که سر طبیعت و حیوانات اومده و خاک بخشی از اون منطقه را کلا زیر و رو می کنن و منطقه prypyat هنوز شهر امواته!

روایت‌های مختلفی هم ازش ساخته شده مثل  chernobyl abyss از نتفلیکس که از دید یکی از آتشنشان‌هاست یا این فیلم که از دید مردم عادی ساکن اطراف نیروگاهه.

 

به طور خلاصه فکر می‌کنم این و این ویدیوی Veritasium که چندسال پیش رفته اونجا، خلاصه‌ی حسی که دارم را توصیف کنه.(خودمون چه بلایی داریم سر خودمون میاریم)

 

اینا رو گفتم که برسم به فوکوشیما و فیلم فوکوشیما  ۵۰ که ۱۲ سال پیش باز فاجعه مشابهی اتفاق می‌افته اما درون یه فرهنگ و شرابط خیلی متفاوت‌تر که می‌تونست ده برابر بدتر از چرنوبیل باشه! اما تلفات مستقیمش را فقط ۱ نفر در اثر سرطان اعلام کردن.

تفاوت ساختارهای مدیریتی و فرهنگی توی این دوتا فاجعه حرفهای زیادی برای گفتن داره.


البته اینا تنها فاجعه‌ها نبوده(موارد دیگه) و احتمالا هم نخواهد بود.