پست اول

Make it easy

مدتی هستش که جدی‌تر به اینستاگرام فکر می‌کنم، به عنوان جایی که با دوستای نزدیکم/همفکرم می‌تونم در ارتباط باشم. اینکه تاحالا هیچ استفاده‌ای غیر از دیدن پست باهاش نداشتم +‌ اندکی روحیه کمالگرایانه در نوشتن متن(که با عملگرایی و توضیحات ادامه سعی در کنترلش دارم) باعث شده بود تا الان نوشتن اولین پست رو به تعویق بندازم. ایده‌ای که به ذهنم رسید از مفهوم مشترکی بود که توی کتاب‌های مرتبط با ساخت عادت مثل عادت‌های اتمی و خرده عادت‌ها بهش پرداخته، ساده سازیه(make it easy). وقتی به سادی سازی فکر می‌کنم یاد داستان/افسانه دونده ماراتونی می‌افتم که با هدف دویدن در ماراتن، روز اول پاشد و تا دم در خونه رفت و برگشت خوابید. روز دوم رفت تا دم در خونه، کفشش رو پیشید و برگشت خوابید، روز سوم تا سر کوچه و ... . یا مثلا برای جا انداختن عادت مطالعه، برای شروع به خودت متعهد شو ده دقیقه یا ۳ صفحه کتاب بخونی و کلی مثال دیگه.

نکته این‌ها اینه که عادتی که می‌خوایم شروع کنیم با کمترین مانع آغازش کنیم چون مغز در برابر هر چیز جدید(که طبیعتا مصرف انرژی بالایی نیاز داره و به شکل تکاملی مغز برای کم مصرف بودن بهینه کرده خودشو) مقاومت می‌کنه(کتاب قانون ۵ ثانیه هم به مفهوم مشابهی اشاره می‌کنه) و هر چی ساده و نیاز به انرژی اولیه کمتری داشته باشه شانس تداوم و شکل گیریش بیشتر می‌شه. واسه همین هر چی در شروع کار یه کار ساده و دم دستی که مقاومت کمتری مغز(ناخودآگاه) بهشون نشون می‌ده انتخاب کنیم، بهتره و این پست هم فلسفه‌ش از همین اومد که ساده ترین چیزی که دم دست بود(مراسم فارغ التحصیلی) رو بیام پست کنم و در خلالش این حرف‌ها رو هم بگم و البته شروعی برای باقی موضوعاتی که دوست دارم درموردشون بگم باشه.

در ادامه موارد دیگه‌ای که برای ساخت عادت تو کتاب عادت‌های اتمی بهش اشاره کرده رو هم می‌تونید ببینید.